زبان بیشک از ابتدای پیدایش «انسان خردمند» و یا «هومو ساپینس» به نوعی وجود داشته و به تدریج به عنوان یکی از وسایل اصلی برای زندگی اجتماعی، پیشرفت کرده است.
همان طور که بسیاری از زبان های باستانی مرده و جای خود را به زبان های دیگر داده اند، روزی هم خواهد رسید که بسیاری از زبان های زنده کنونی از بین رفته جای خود را به زبان های دیگری خواهند سپرد...
در این سلسله مقالات به آغاز و نطفههای اولیه زبانها یعنی خانوادههای زبانها و آنگاه شکلگیری خود زبانها و تحول آنها خواهیم پرداخت. در این سفر سریع خواهیم دید که بسیاری از زبانهای باستانی، حتی آنها که از اولین زبانهای مکتوب بودند از بین رفتهاند و زبانهایی مانند انگلیسی و یا فرانسه و روسی که امروزه از سوی صدها میلیون نفر تکلم میشوند بیش از ۱۰۰۰-۲۰۰۰ سال عمر ندارند.
زبان بیشک از ابتدای پیدایش «انسان خردمند» و یا «هومو ساپینس» به نوعی وجود داشته و به تدریج به عنوان یکی از وسایل اصلی برای زندگی اجتماعی، پیشرفت کرده، شکل گرفته و بصورت گروههای دور و نزدیک به همدیگر و زبانها و لهجههای کنونی درآمده است که بعضیها به هم دیگر نزدیکتر و برخی از هم دیگر دورتر هستند.
منظور از این بررسی فقط تصویر تاریخ یک زبان معین نیست. میخواهیم زبانها را در چهارچوب تاریخی آنها و در رابطهشان با همدیگر در داخل یک چهارچوبِ تا حدی معین جغرافیایی مطالعه کنیم.
از نظر بُعد زمانی از ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد، یعنی یازده هزار سال پیش شروع خواهیم کرد - زمانیکه اولین آثار خانوادههای زبانی ایجاد شد. آخرین ایستگاه سفر ما اواخر هزاره دوم میلادی خواهد بود، یعنی قرن بیستم.
مکانی که شکل گیری و تحول زبانها را بررسی خواهیم کرد، همانجاست که نوع بشر بدنبال کوچ بزرگش از آفریقا که تقریبا ۶۰-۷۰ هزار سال پیش بود، به آسیا و اروپا رفت و ابتدا در میانرودان (بینالنهرین) و مصر اولین نوشتارها و تمدنهای شهری خود را بوجود آورد.
بعد از این همه سال، امروزه زبانهای گوناگونی در ایران کنونی تکلم میشوند؛ پرسش این است: فارسی، کردی، لری و بلوچی، تاتی و تالشی و ارمنی، از سوی دیگر ترکی آذری و ترکمنی، از طرف دیگرعربی و یا مثلا آسوری وغیره در کدام مراحل تاریخی در ایران کنونی رواج یافتهاند؟
سوال این نیست که گویشوران این زبانها چه وقتی به ایران کنونی آمدهاند. ایرانیان امروز، دست کم هزار سال است که در ایران بودند و هستند.
اما درست است. اجداد هرکس در دنیا پانصد، هزار، دو هزار، پنج هزار، پنجاه هزار سال از جایی به جایی کوچ کرده، با اجداد دیگران آمیخته و نوادگان آنها با همدیگر آمیزش یافته، تا ما همه امروز به اینجا رسیدهایم که هستیم. اجداد ایرانیان هم سرگذشت مشابهی داشتند.
قومیت و تبار و به اصطلاح «نژاد»، خمیره مختلط فیزیولوژیکی است که در جریان همه این مهاجرتها و آمیزشها به وجود آمده است. زبان چیز دیگری است و لزوما با تبار و «نژاد» ربط چندانی ندارد.
هر کس که انگلیسی زبان باشد لزوما از «نژاد» آنگلوساکسون نیست. تازه بعدا خواهیم دید که اساسا خود «نژاد آنگلو ساکسون» و یا «آریایی» و «ترک» هم یکرنگ نیست بلکه معجونی از مشخصات گوناگون قبایل و طوایف مختلف انسانی است.
ممکن است کسی مصری است و عربی حرف میزند ولی اصلیت تباری او مخلوطی از مصریان باستان، یونانیان و اعراب، حتی ایرانیان و ترکان است.
بعد از دستکم ده هزار سال اختلاط و آمیزش، امروزه در ایران هر کس که زبان مادریاش فارسی است لزوما آریایی نیست و در ترکیه هر کس که ترک زبان است حتما اجدادش از آسیای میانه نیامده است. آزمایشهای دیانای میان شهروندان ترکیه و ایران نشان میدهند که اکثریت آنها در درجه اول (یعنی ۸۰-۹۰ در صد مشخصات دیانای آنها) مخلوط ژنتیکی از مردم آسیای جنوب غربی و حوزه مدیترانه هستند.
زبان تعیین کننده تبار ونژاد نیست. زبان چیزی مشخص ونژاد چیزی مبهم و مخلوط است.
این به خصوص در مورد ایرانیان و ملل کشورهای دیگری که «سر راه» تمدنها، مهاجرتها، جنگها و حملات همسایگان بوده صدق میکند.
در تاریخ ایران هر چقدر عقب برویم خواهیم دید که ابتدا عیلامی )ایلامی)، دو سه هزار سال بعد زبانهای ایرانی و گونههای آن، بعد ترکی و بعد عربی در مراحل مختلف تاریخ از طریق اقوامی که به این یا آن منطقه ایران آمدهاند در این سرزمین رواج پیدا کردهاند.
درست است که احتمالا در ابتدا، اگر بتوان اصولا ابتدایی را نقطه حرکت قرار داد، زبان افراد و قبیلهها تا حدی نشانه تعلقات معین قومی آنها هم بوده است. اما بعد از گذشت چند نسل و آمیزش های قومی، دیگر زبان مادری از حالت مشخصه قومی افراد بیرون میآید.
از این رو در بررسی ابتدای زبانها بررسی تاریخی و زبانشناختی بموازات همدیگر پیش میرود. وقتی در منطقهای مثلا چندین نمونه و بطور غیر تصادفی از مثلا زبان سُغدی یافت میشود که یک زبان ایرانی در آسیای میانه بوده، گمان بر آن میرود که احتمالا سغدیان، یعنی شاخه شمال شرقی ایرانیان در آنجا زندگی نمودهاند و بر عکس: وقتی در تاریخ میخوانیم که فلان جا ترکها زندگی میکردند حدس غالب بر آن است که اگر این مثالها بیش از یکی دو مورد و سیستماتیک باشند، احتمالا در آن منطقه زبان ترکی رواج داشته است.
اما بعد از گذشت قرنها و پخش شدن آن قوم و زبان به نقاط دیگر، زبان و دادههای زبانی برای پیگیری تاریخ زبانها به سختی تکفی میکند.
همه انسانها ابتدا در آفریقا به وجود آمدهاند. تعداد کمی بودند و از شرق آفریقا به تمام دنیا مهاجرت کردند. با هم آمیخته، جنگیده، صلح کرده، به مهاجرتها و جنگ و صلح و اختلاط خود ادامه دادند.
زبانهای آنها در کنار این روند پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب پیدا شده، با هم آمیخته، بزرگتر و کوچکتر شده، از بین رفته و یا زبانهای نویی ایجاد شدهاند.
عمر بشر به عنوان فرد کوتاه است. اما جوامع بشری در هر مرحله از تاریخ فرهنگ، زبان و حتی رنگ و اخلاق دیگری را به خود میگیرند. حالا دیگر آزمایشهای دیانای به دقت نشان میدهند که از نظر اصلیت، تبار و به اصطلاح «نژاد» همه انسانها به درجات مختلف با همدیگر مخلوط شدهاند و میشوند و همین «درجات مختلف» هستند که فرقهای ظاهری و فیزیولوژیک انسانها را معین میکنند.
ارسال دیدگاه